قوانين تاليف و نگارش

نوشتن كتاب نيز افزون بر صبر و شكيبايي فراوان، نيازمند آگاهي از قوانين اين كار است. صرف اينكه قلمي روي كاغذ بيايد نميتوان فردي را نويسنده برشمرد و نوشتهي او را قابل چاپ دانست. گذشته از دانش فني آن علم، بايد با كمترين قواعد نگارشي آشنا بود. پيروي از همان آيين نگارشي كه در كتاب ادبيات دبيرستان آمده است براي آغاز، خوب است. با شرط رعايت اين قواعد نگارشي، ويراستاري ادبي حرفهاي متن، بهعهدهي ناشر است.
كتاب ”آموزش شماتيك word 2010 بههمراه بررسي لغزشهاي نگارشي در زبان پارسي“ كمك شاياني به نويسندهها و مترجمان تازهكار يا حتي كتاب چندميها ميكند. در آخر اين كتاب، 100 صفحه به توضيح اين قواعد نگارشي و نيز اصول پارسينويسي اختصاص دادهايم.
بخشي از اين كتاب:
واژههای برابر
همهی زبانهای جهانِ متمدن، واژههایی از زبانهای بیگانه را در خود پذیرفتهاند. هیچ زبانی نیست که از این پدیده به دور باشد. در زبان پارسی نیز، واژههای بیگانهی فراوانی راه یافته است. بیشترین واژههای بیگانه در زبان پارسی، تازی و پس از آن ترکیاند. در میان زبانهای فرنگی نیز، بیشترین واژهها در زبان پارسی از آنِ زبان فرانسه است. به جای شمار چشمگیری از این واژهها، میتوان از برابرهای آنها بهره گرفت. افزون بر آن، هزاران واژهی پارسی تازیشده نیز هست که بسیاری از آنها پس از راه یافتن به زبان تازی دوباره به زبان پارسی برگشتهاند. آیا بهتر نیست با پارسی این واژهها بگوییم و بنویسیم تا واژههای تازیشده؟ به هر روی، اگر بتوانیم (که میتوانیم) زبانی پالودهتر و پاکتر داشته باشیم روا نیست خود را از آن بیبهره کنیم. مگر نه این است که زبان پارسی، بخشی از هویت کهن و دیرپای ایرانی است.
نگارش پارسی | واژه/واژههای برابر |
---|---|
آباژور | نورتاب |
آپ تودیت | روزآمد، به روز |
آتو | برگ برنده، دستاویز |
اثر | نشانه |
اثر | آفرینه (آثار ماندگار= آفرینههای ماندگار) |
آخِرُالامر | پایان کار، سرانجام |
آخِرُالزمان | پایان دنیا |
آخرت | جهان دیگر |
آدرس | نشانی |
آرشیو | بایگانی |
آرم | نشانه، |
آژانس | دفتر، دفتر نمایندگی |
آسانسور | بالابر |
آستیگماتیک | ناهمدید |
آشپزخانهی اُپن | آشپزخانهی باز |
آکواریوم | آبزیدان |
آگراندیسمان | بزرگ کردن عکس |
آلامُد | باب روز |
آلترناتیو | جانشین |
انتشار | پراکنش |
آنتیک | کهنه، باستانی، دیرینه |
آنرمال | نابههنجار |
ائتلاف | پیوستگی |
ابداً، ابدا | هرگز، هیچگاه، به هیچ روی |
ابدیت | جاودانگی |
ابنیه | ساختمانها، بناها |
اپراتور | کارورز، کارور |
اپلی کِیشِن | درخواستنامه |
اپورتونیست | نان به نرخ روزخور |
اتحاد | همبستگی |
اتخاذ کرد | گرفت |
اتفاق | رویداد، پیشامد |
اتلاف وقت کرد | زمان را از دست داد |
اتمام کرد | به انجام رساند |
اتوبان | بزرگراه |
اتوبیوگرافی | زندگینامهی خودنوشت |
اتوماتیک | خودکار |
اتیکت | برچسب، بهانما |
اثر | نشانه، جای پا |
اجازه/ اجازهنامه | پروانه |
اجبار | ناگزیری |
اجباراً | به زور، از ناچاری |
اجداد | نیاکان |
اجساد | کالبَدها |
اجلش رسیده بود | هنگام مرگش رسیده بود |
احتیاج | نیاز |
ديگر زمان آن گذشته است كه نويسنده يا مترجم، متن دستنوشته را تحويل ناشر ميداد. پس بايد با نرمافزار واژهپردازي همچون Microsoft Word نيز آشنا بود.
براي سادگي كار صفحهآرايي، فايل الگويي را در اختيار مؤلفان خود ميگذاريم تا كتاب خود را در آن تايپ كنند.